نوشته شده توسط : احسان اسکندری


هوا سرد بود. برف آرام آرام می بارید...



دخترک داد میزد : گل بدم خانم گل آقا گل بدم؟




دخترکی که همراه مادرش بود گفت: مامان واسم یک گل میخری؟




و مادرش با مهربانی جواب داد:




نه عزیزم بریم جلوتر برات کتاب داستان دختر کبریت فروش را میگیرم...


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


:: موضوعات مرتبط: عشق , ,
:: برچسب‌ها: غم , عشق , فقر , بی اعتنایی ,
:: بازدید از این مطلب : 358
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 آبان 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد